درج آگهی رایگان و تبلیغات اینترنتی

اَگهی و تبلیغات رایگان کسب و کار

درج آگهی رایگان و تبلیغات اینترنتی

اَگهی و تبلیغات رایگان کسب و کار

گشت‌و‌گذار در «شمخال»؛ دره پیمایی زیر نور ماه

شمخال یک دره پر پیچ و خم 18 کیلومتری است که از روستای شمخال در نزدیک شهر «باجگیران» در انتهای شمالی خراسان رضوی آغاز می شود و تا منطقه «دُرونگر» در نزدیکی شهر «درگز» ادامه دارد. برای رسیدن به این دره، ابتدا باید به شهر «قوچان» در خراسان رضوی سفر کنید. از قوچان تا ابتدای جاده 2 کیلومتری روستای شمخال، 75 کیلومتر راه است. گشت و گذار در این دره یکی از جذابیت های بی نظیر خراسان جنوبی است.

دره پیمایی زیر نور ماه

چطور به شمخال برسیم؟

اگر با خودروی شخصی سفر می کنید، می توانید خودرویتان را در پارکینگ های روستای شمخال که در واقع حیاط خانه اهالی روستاست، بگذارید. این طوری می توانید بخش هایی از دره را پیمایش کنید و سپس مسیر طی شده را برگردید. اما سفر به این دره پرآب و سرسبز، یک راه معمول دیگر هم دارد.

می توانید خودرو را در یکی از پارکینگ های شهر قوچان بگذارید و از یکی از مسافربرها بخواهید که شما را به روستای شمخال در ورودی دره برساند و عصر همان روز یا روز بعد در خروجی دره در منطقه درونگر منتظرتان باشد و شما را به قوچان برگرداند.

دره پیمایی زیر نور ماه

دیواره قوسی، ورودی دره

کمی پایین تر از باغ های شمخال، دره آغاز می شود؛ با تابلوی زردرنگی که احتمالا دهه ها از عمرش می گذرد و مشخصات مختصری از دره را نوشته است.

ورودی دره، یک ورودی پهن است. هنوز از چشمه های آب خبری نیست. نیم ساعتی تا رسیدن به چشمه ها راه در پیش است. دره شمخال، با دیواره های بلندش، شناخته می شود؛ دیواره های بلندی که گاهی تا 200 متر هم ارتفاع دارند. در شمخال اولین چیزی که نظر طبیعت گردان را به خود جلب می کند، دیواره های بلند دو طرف دره است و درخت ها و درختچه های اُرس یا سرو کوهی که جا به جای دیواره ها روییده اند. دره در بین این دو دیواره قرار دارد و گاهی پهن می شود و گاهی باریک. در باریک ترین قسمت دره عرض دره شمخال به کمتر از 10 متر می رسد. یکی از اولین دیوارهای دره شمخال، دیواره قوسی ابتدای ورودی دره است که چشم اندازی زیبا و باشکوه دارد.

دره پیمایی زیر نور ماه

دره پیمایی سبک

اولین چشمه های دره، کمی پایین تر از دیواره قوسی قرار دارد. آب چشمه ها، حسابی خنک است و در این آفتاب صبحگاهی، حسابی می چسبد. آب چشمه ها لابلای سنگ های کف دره جاری شده و چند جوی آب ساخته است؛ جوهایی که در ادامه به هم متصل می شوند و رودخانه پر آبی را تشکیل می دهند. دره، در بهار، حسابی سرسبز است و بوی علف های خیس در هواست. «گزنه»ها هر جای دره روییده اند و برگ های تیزشان آماده است که پای آدم را خراش بدهد.

دره پیمایی زیر نور ماه

صبحانه زیر درخت سنجد

حوالی 9 و نیم، صبحانه را زیر سایه درخت سنجد کهن سالی می خورم که هنوز در بهار، برگ و بار چندانی ندارد؛ نزدیک ساختمان نیمه کار زشتی که قرار بوده محلی بشود برای پذیرایی از گردشگران. صبحانه ام چای داغ، فلاسک سفری است و نان تازه قوچانی و پنیر گلپایگان.

صبحانه را در آرامش کوهستان می خورم و چشمم به دیواره هاست و پرنده هایی که لابلای سنگ و صخره های آن آشیانه کرده اند؛ جایی که دست هیچ بنی بشری به آن نمی رسد. خوردن صبحانه و دراز کردن پاها، نیم ساعتی بیشتر طول نمی کشد. شکر خدا، هنوز از برنامه عقب نیستم. از اینجا به بعد، بیشتر مسیر یا از دل رودخانه پر آب درونگر می گذرد یا از حاشیه سنگلاخی آن. چاره ای نیست، باید با کفش، بزنم به دل رودخانه پر آب و آب های سردش.

دره پیمایی زیر نور ماه

کتلت خوری با عطر علف های بهاره

«خمام دره»، تقریبا در وسط دره شمخال قرار دارد و یک شکاف بزرگ طبیعی در دل کوه است و چندین چشمه دارد؛ جایی سرسبز و دیدنی که باریکه های آب، از هر طرفش روی سنگ و صخره ها و خزه ها و علف ها راهی به پایین باز کرده اند. حمام دره، بهترین جا برای شب مانی در دره شمخال هم هست. حتی در روزهای غیر تعطیل، عده زیادی از گردشگرها، بساط شان را روی سنگ و صخره های حمام دره، پهن کرده اند، بساطی که از چای آتشی شروع می شود و به جوجه کباب می رسد و متاسفانه اغلب تا قلیان میوه ای هم ادامه دارد. حتی تصور این که کسی بوی علف های باران خورده را با بوی مشمئزکننده توتون های آن چنانی عوض کند هم، تصور ناراحت کننده ای است.

ناهار را باید همین جا خورد؛ چند تا کتلت خانگی و گوجه سرخ شده است با مقداری خیارشور.

حمام دره، مقصد بسیاری از گروه هایی است که برای پیمایش شمخال آمده اند. گروه هایی که خود را با اتومبیل شخصی به روستا رسانده اند، معمولا تا همین جای دره، پیش روی می کنند تا بتوانند به موقع برگردند و برنامه یک روزه خود را به پایان ببرند.

دره پیمایی زیر نور ماه

پایین پریدن با کوله پشتی

از حمام دره به بعد، با فرود آمدن از یک نردبان آهنی، منطقه نسبتا بکر دره شمخال آغاز می شود. کوله ام را می اندازم و راه می افتم اما از نردبان آهنی خبری نیست... شک می کنم که شاید مسیر را اشتباه آمده ام اما اشتباه نکرده ام؛ خبری از نردبان نیست که نیست. احتمالا سیلاب های بهاره، نردبان را کنده اند و با خودشان برده اند.

ارتفاع صخره ای که نردبان روی آن نصب بوده، چهار پنج متری بیشتر نیست، اما وجود یک صخره دیگر در نزدیکی این صخره، پایین پریدن از آن را خطرناک می کند. اگر از صخره پایین بپرم حتما با سر می خورم به صخره روبرویی و دخلم در می آید.

چاره ای نیست باید از صخره پایین بپرم. فکری از ذهنم می گذرد. کوله ام را از پشتم باز می کنم و دو دستی می گیرم جلوی صورتم. این طوری، خطر کمتری تهدیدم می کنم، چشم هایم را می بندم و می پرم پایین. می افتم روی بستر شنی پایین صخره و با کوله، محکم می خورم به صخره روبرو... اما چیزیم نمی شود. کاش این فکر زودتر به ذهنم می رسید. آن طوری لااقل از برنامه عقب نمی افتادم. حالا باید عجله کنم تا به تاریکی نخورم. می زنم به دل آب های سرد رودخانه.

دره پیمایی زیر نور ماه

هرم آتش در دوآبی

ساعت حوالی ۴ و نیم است که به «کبوتر خانه» می رسم. کبوترخانه یک منطقه سنگی وسیع و نسبتا مسطح در زیرکوه است و احتمالا به خاطر کبوترهای فراوانی که زیر آن، لانه دارند، به این اسم معروف شده است. دره در این قسمت حسابی سرسبز است. ردیف به هم پیوسته بوته های تمشک، مثل یک دیواره، رسیدن به لانه کبوترها را سخت کرده است. طبق برنامه، این ساعت باید به «دوابی» می رسیدم که یک ساعت و نیم با کبوترخانه فاصله دارد. دوابی، یک منطقه مسطح وسیع است؛

محل تلاقی رودخانه درونگر با رودخانه دیگری که از ارتفاعات روستای «دُر بادام» سرچشمه می گیرد و به دره شمخال می ریزد. معلوم می شود، برنامه ای که ریخته ام، آنقدرها هم دقیق نبوده است، به ویژه که یک ساعتی هم از برنامه عقب هستم. سعی می کنم تندتر راه بروم... هوا سردتر شده و خورشید دارد غروب می کند که به دوآبی می رسم.

دره پیمایی زیر نور ماه

پیچ های بی پایان دره شمخال

از دوآبی به بعد دره هم عریض تر می شود اما حتی در همین دره عریض هم هوا خیلی زود تاریک می شود. رودخانه هم وارد یک بستر هموار و آرام می شود که تا خروجی در حوالی روستای «چنار» ادامه دارد. در خروجی دره، شالیزارهای منطقه درونگر قرار دارد که بخشی از برنج خوش عطری را تولید می کنند که با عنوان «برنج کلات» شناخته می شود. شالبزارهای درونگر دیدنی های سفر به شمخال را کامل می کند. اما فکر کردن به برنج خوش عطر کلات هم دل و دماغ می خواهد و منی که باید دو ساعت دیگر را در تاریکی دره، راه بروم، به هر چیزی فکر می کنم جز به برنج کلات.

هر پیچ دره را به امید آن که آخرین پیچ باشد، رد می کنم اما بعد از آن باز پیج های دیگر پیدا می شود و دیواره هایی که هنوز هم بلند هستند. حسابی خسته شده ام و رمقی برای راه رفتن ندارم. به ذهنم می رسد که برگردم و شب را در اردوی دانش آموزان بگذرانم اما اگر رمقی داشته باشم که یک ساعت مسیر طی شده را برگردم، خب می توانم خودم را به خروجی دره برسانم؛ شاید هنوز راننده جوان قوچانی منتظرم باشد.

دره پیمایی زیر نور ماه

سکوت ترسناک

در تاریکی صخره صافی پیدا می کنم و می نشینم روی آن. برای خودم چای می ریزم و سعی می کنم انرژی از دست رفته ام را جمع کنم. سردم است و پاهایم کرخت شده است. دره به طرز ترس آوری ساکت است. حتی صدای شغال ها هم نمی آید که این وقت سال پر سروصداتر از همیشه هستند. ماه که آرام دارد بالا می آید، روشنایی مختصری به دره داده است. تا چشم کار می کند امتداد رودخانه است که زیر نور ماه، برق می زند. خوابم گرفته است، دلم می خواهد روی همین صخره صاف دراز بکشم و بخوابم.

خودم را سرزنش می کنم با آن برنامه ریزی ام. سیلاب های بهاره را هم بی نصیب نمی گذارم که نردبان آهنی توی مسیر را کنده بودند...

نور تند ماشینی از خم پیچ پیدا می شود و صاف می افتد روی صخره ای که من روی آن نشسته ام. خوشحال می شوم که کسی در تاریکی ترسناک دره پیدایش شده. ماشین از راه باریک حاشیه رودخانه جلوتر می آید. نزدیک صخره ترمز می زند و چراغ هایش را خاموش می کند. راننده جوان قوچانی سرش را از پنجره بیرون می آورد و می گوید:

- دیدم نیامدی، حدس زدم توی راه مانده ای. گفتم تا جایی که می شود با ماشین جلوتر بیایم.

بعد ادامه می دهد:

- می بینی ماشینم آنقدرها هم که فکر می کردی، خسته نیست.

دره پیمایی زیر نور ماه

آشوراده؛ جزیره‌ای در دل دریای خزر

 در دل دریای خزر جزیره‌ زیبایی‌ای هست که پل چوبی‌‌اش را در عکس‌ها زیاد دیده‌ایم و دلمان خواسته ما هم آنجا باشیم، جزیره‌ آشوراده در استان گلستان که با اینکه خالی و متروک است ولی بازدیدکننده کم ندارد.

آشوراده کجاست؟

راهنمای سفر به آشوراده

آشوراده بزرگ‌ترین جزیره‌ ایرانی دریای خزر است که در میان‌کاله‌ بندر ترکمن قرار گرفته و با بندر ترکمن ۱۰ کیلومتر فاصله دارد و فاصله‌اش تا گرگان هم ۴۰ کیلومتر است. آشوراده یکی از جاهای دیدنی استان گلستان است که مقصد خیلی‌ها برای سفر است. برای مثال در نوروز ۹۷، ۲۲ هزار گردشگر از این جزیره دیدن کرده‌اند.

راهنمای سفر به آشوراده

راهنمای سفر به آشوراده

می روید بندر ترکمن و از آنجا می روید اسکله. در اسکله بازارچه های صنایع دستی هست که لباس های ترکمنی می فروشند و رستوران هایی که می توانید غذاهایی مثل بورک(نانی که داخلش گوشت چرخ کرده و پیاز دارد) یا شیرینی هایی مثل قاطلمه و پیشمه و دونات بخرید و بعد سوار قایق هایی شوید که ۶۰ هزار تومان می گیرند(در سال ۹۷) و شما را به آشوراده می رسانند و همانجا توقف می کنند تا شما گشتتان را در جزیره بزنید و بعد به بندر ترکمن برتان می گردانند. کل جزیره را نیم ساعته می شود گشت و پرنده ها و اسب های وحشی را دید.

آشوراده یعنی چی؟

راهنمای سفر به آشوراده

معنی آشور آده یا آشیر آداسی که به آشوراده تبدیل شده، جزیره‌ آشور است. قدیم‌ترها مردم بندر ترکمن دام‌های خود را برای چرا به آشوراده می‌بردند، به همین دلیل ترکمن‌ها به این جزیره مال آشیر هم می‌گویند. مال به معنی دام است و آشیر یعنی رساندن.

این جزیره از غرب به تنگه‌ چپق اوغلی می‌رسد و در جنوب جزیره، خلیج گرگان قرار دارد.

اگر کمی تاریخ بخوانیم، می‌بینیم که این جزیره قبلا سه جزیره بوده، اما به‌خاطر بالا آمدن سطح آب دریای خزر، دو جزیره‌ آن زیر آب رفته‌اند و حالا فقط همین یک جزیره‌ روی آب مانده.

این جزیره‌ تماشایی به‌عنوان یکی از ۵۹ منطقه‌ بین‌المللی ذخایر طبیعی ثبت شده و در کنوانسیون جهانی رامسر هم جزو تالاب‌های مهم دنیا ثبت شده. برای رفتن به این جزیره باید به بندر ترکمن بروید، از اسکله سوار قایق شوید و ۱۰ دقیقه بعد در آشوراده هستید.

تاریخ آشوراده

کارشناسان می‌گویند شبه جزیره‌ میان‌کاله که آشوراده در گوشه‌ای از آن قرار دارد، احتمالا روی آبرفت‌های دلتایی رودخانه‌ی گوهرباران نکا به‌وجود آمده.

جزیره، تاریخ پرماجرایی دارد. بعضی‌ها معتقدند، همان جزیره‌ آبسکون است که سلطان محمد خوارزمشاه در آن از دنیا رفته. صفویان در آن شکار می‌کردند و چند قلعه برای اقامتشان ساخته بودند که حالا رو به ویرانی هستند. در زمان آقا محمد خان قاجار، روس‌ها آشوراده را تصرف کردند که نیروی ایران آن‌ها را از جزیره بیرون کرد. اما در زمان محمد شاه قاجار دوباره روس‌ها به جزیره برگشتند تا در استرآباد و بندرترکمن قلعه‌ نظامی و مرکز تجاری و مسکونی بسازند.

روس‌ها تا بعد از جنگ دوم جهانی در آشوراده ماندند. در زمان پهلوی اول قلعه‌ نظامی روس‌ها بازسازی شد و مدتی به‌عنوان پاسگاه مرزی مورد استفاده قرار گرفت.

تا قبل از سال ۱۳۷۲ که در آشوراده سیل بیاید، حدود هزار نفر در آن زندگی می‌کردند و اینطور نبود که جزیره خالی از سکنه و متروک باشد. تا آن زمان جزیره‌، مدرسه، فروشگاه، شرکت تعاونی روستایی و امکانات کافی برای زندگی هم داشت، اما بعد از بالا آمدن آب دریا، مردم از آن‌جا رفتند و بیشترشان به میان‌کاله کوچ کردند. البته الان هم جزیره خالی از سکنه نیست؛ کارکنان شیلات در این جزیره زندگی می‌کنند و جزیره در ابتدای ورودی اش یک سوپرمارکت دارد که تنقلات و چای می فروشد.

چرا به این جزیره برویم؟

راهنمای سفر به آشوراده

این‌که بدانیم در دریای خزر جزیره‌ کوچک مسکونی‌ای وجود دارد، جذاب است. هم قشنگ است و هم آرام و هم، صدای موج‌ها، بخش جدانشدنی‌اش هستند. . این جزیره پاتوق همیشگی پرندگان مهاجر است و پناهگاه حیات وحش به‌شمار می‌رود.

در هر فصلی به آشوراده بروید، پرند‌ه‌های زیادی را می‌بینید که ممکن است بومی یا مهاجر باشند. تا اوایل قرن، در این جزیره ببر مازندران هم زندگی می‌کرد، البته آخرین ببر زنده را حدود ۴۰ سال پیش دیده بودند که متاسفانه شکار شده بود.

حالا پرندگان تنها جانوران جزیره نیستند. گذشته از انواع ماهی، ۴۰ درصد از خاویار ایران از حوالی این جزیره به‌دست می‌آید.

تماشای فلامینگوها هم از تصویرهای جذاب این منطقه است. این جزیره، شغال، خرگوش، اسب وحشی، روباه، گراز، کبک و قرقاول هم دارد.

اگر اهل شنا و آب‌تنی هستید، لباس شنا هم همراهتان باشد. طرح دریا برقرار است و می‌توانید تنی به آب‌های خزر بزنید.

بوته‌های تمشک را همه جا می‌بینید و درخت انار ترش هم تا دلتان بخواهد هست.

این جزیره یک قلعه‌ مثلثی دارد که ثبت ملی شده. قلعه را روس‌ها به‌سبک معماری خودشان ساخته بودند. خانه‌ وزیر مختار روس اثر تاریخی دیگر جزیره‌ است که چیز زیادی از آن باقی نمانده و در حال ویران شدن است.

آشوراده هتل و اقامت‌گاه ندارد، یک قهوه‌خانه دارد که پیشنهاد می‌کنیم صبحانه را در آن‌‌جا بخورید.

باوجود شرجی شدید تابستان‌ها، بهترین زمان سفر به آشوراده ابتدای بهار و پاییز است.

کجا اقامت کنیم؟

راهنمای سفر به آشوراده

بعد از گشت و گذار در این جزیره و گشت و گذار در کنار ساحل و تماشای دریا، می‌توانید راهی گرگان شوید و در هتل‌ های گرگان اقامت کنید. از بندر ترکمن تا گرگان حدود یک ساعت با ماشین فاصله دارید.

گرگان هتل‌های خوب ۳ و ۴ ستاره‌ای دارد که امکانات و قیمت متفاوتی دارند. قیمت رزرو هتل‌ در گرگان از ۱۰۲ هزار تومان شروع می شود.

جاذبه‌های نزدیک

راهنمای سفر به آشوراده

شما برای رفتن به آشوراده از بندر ترکمن می‌گذرید؛ بنابراین، منطقی است که یک روز از سفر را به گشتن و خرید در بندر ترکمن بگذرانید.

اسکله‌ توریستی بندر ترکمن می‌تواند سرگرمتان کند. هم جای تفریح است و هم خرید. می‌توانید قایق پدالی یا موتوری سوار شوید یا در بازارهای ساحلی آن پرسه بزنید.

دوشنبه بازار بندر ترکمن خیلی دیدنی‌ست. می‌توانید از بازار بندر ترکمن صنایع دستی، خاویار، ماهی، برنج و لبنیات و البته شال‌های ترکمنی بخرید و زنان ترکمنی را ببینید که با لباس‌های رنگی و قشنگشان در ساحل نشسته‌اند. گلیم، فرش، قالیچه، نمد دو رو به معروف به قاشما گئجه، ابریشم‌بافی، لباس‌های محلی و زیورآلات را در دوشنبه بازار پیدا می‌کنید.

بندر گز با بندر ترکمن فقط ۱۲ کیلومتر فاصله دارد. اگر زمان کافی داشتید، به جاهای دیدنی بندر گز هم می توانید بروید.

مسیر دسترسی

اگر از تهران سفرتان را شروع می‌کنید، ۳۸۷ کیلومتر در راه هستید. از جاده‌ فیروزکوه به قائم‌شهر، ساری و بعد بهشهر می‌رسید. بعد از گلوگاه و کردکوی می‌گذرید و وارد بندر ترکمن می‌شوید. از اسکله‌ بندرترکمن با قایق به آشوراده بروید.

اگر بخواهید با قطار سفر کنید، می‌توانید بلیت قطار تهران به گرگان را تهیه کنید و از آن‌جا به بندرترکمن و بعد آشوراده بروید. اگر با اتوبوس هم بخواهید بروید اول باید بروید گرگان و بعد از آنجا بروید.

سفری زیارتی و سیاحتی به مشهد داشته باشیم

مشهد، شهری که درکنار نام مبارک امام رضا(ع) معنا پیدا می‌کند؛مقصد طلایی ایرانیان برای جلای روح و خلوت با یگانه خالق هستی. در سال‌های دور مسافران مشهد تنها به‌قصد زیارت بارگاه ملکوتی امام هشتم(ع) به این شهر سفر می‌کردند اما این روزها سفر به مشهد بیشتر رنگ و بوی زیارتی و سیاحتی گرفته است. اگر فرصت رویایی سفر به دیار ضامن آهو برای شما به‌وجود آمد، پیشنهاد می‌کنیم علاوه‌بر جاذبه‌های شهر مشهد، بازدیدی از روستاهای خوش آب و هوا و بی‌نظیر اطراف آن نیز داشته باشید.

روستای زشک، تکه‌ای از بهشت
 
 روستاگردی در کنار شهد شیرین زیارت

زشک، بهشت گمشده رشته‌ کوه بینالود در سرچشمه دره شاندیز، دل هر گردشگری را می‌رباید. زشک در لغت برگرفته از زو اشک به معنای چشمه‌های جوشان است. وجود چشمه سارهای متعدد و منحصر به فرد، این روستا را به یکی از دیدنی‌ترین مکان‌ها در خراسان تبدیل کرده است. اگر در مسیر رودخانه پیش بروید، خواهید دید در مکانی رودخانه‌به‌طورکامل‌خشک است؛ در حالی که چند 100 متر پایین تر آب فراوانی از دل زمین به‌بیرون می‌جوشد و به‌دلیل این ویژگی، زشک به چشمه های جوشان معروف شده است.منطقه توریستی و تفریحی ییلاق زشک، یکی از روستاهای گردشگری ایران است.

گیلاس، سیب، گلابی، زردآلو، گردو، آلو قرمز و هلو از جمله محصولات باغ های روستای زشک است. نان های محلی نیز گردشگران زیادی را به این روستا می کشاند. برای رفاه حال مسافران، گردشگران و کوهنوردان بخش های خدمات رسانی بسیاری مثل رستوران، چایخانه‌های سنتی و اماکن تفریحی ایجاد شده است. از مزیت‌های این روستا مسیرهای خاص کوهنوردی است که کوهنوردان با بهره‌گیری از اقلیم مطبوع به راحتی از مسیرهای ایجاد شده می‌‌توانند به بالای کوه‌های زشک صعود کنند؛ از همین رو مناسب برای تفریح ورزشی است. قله چمن ، یکی از ارتفاعات بینالود با 3020 متر ارتفاع‌ونزدیک‌ترین قله مرتفع ‌برای صعود کوهنوردان، در فصول مختلف سال بسیار پرتردد است.
 
روستای زشک به لحاظ چشم‌اندازهای زیبا و صفای محیط و اعتدال آب و هوا و باغ‌های سرسبز میوه، یکی از بهترین مناطق ییلاقی اطراف مشهد به شمار می‌آید. چشمه‌سارهای متعددی این منطقه را سیراب می‌کند و به دلیل وجود آب کافی دارای انواع محصولات باغی است. ظرفیت های گردشگری روستای زشک عبارتند از:کوه‌ها و دره‌ها، رودهای پر آب و دایمی، چشمه های متنوع، چشم انداز طبیعی، محصولات باغی، عسل و ماهی، بازار محلی، مسافت کم با شهر مشهد، اماکن مسکونی سنتی و باغ‌های وسیع و خوش منظره.

این روستا در امتداد جنوب شرقی رشته کوه بینالود و در سرچشمه دره شاندیز و 30 کیلومتری جنوب غربی مشهد واقع شده است.

کار و پیشه مردم آن باغداری، پرورش دام و طیور و شیلات و صنایع دستی است. بهترین محصول باغ‌های این منطقه، گیلاس و آلبالو است و محصولاتی چون سیب، گلابی، زردآلو، هلو و گردو نیز در آن تولید می‌شود. درختچه‌های کوتاه‌کوهی،سماق،شاهدانه،کلپوره، اکلیل کوهی و تمشک، پوشش زیبای گیاهی این منطقه را تشکیل می دهند.
 

آبشار روستای آبگرم
 
روستاگردی در کنار شهد شیرین زیارت 

آبشاری با قدمت بیش از 700 سال که از دل کوه‌های هزار مسجد سرچشمه می‌گیرد، چشم هر گردشگری را به خود خیره‌ می‌کند. اینجا آبشار آب‌گرم در شهرستان کلات، خراسان رضوی است. مکانی که کافی است یک بار به آن سفر کنید، آن زمان دیگر آبشار آبگرم کلات به یکی از مقاصد همیشگی شما تبدیل می‌شود. با عبور از روستای آبگرم واقع در شهرستان کلات و گذر از راهی که نیم ساعت طول خواهد کشید، به منطقه ای خوش آب و هوا با داشتن چشمه‌ های آبگرم و زیباترین چشم‌انداز یعنی آبشار آبگرم در کلات خواهید رسید.کلات نادری و آبشارها و دره‌ها و غارهایش افسانه نیست بلکه این شهر و عمارت خورشیدش آنچنان زیبا و دیدنی است که نادر شاه پادشاه کشور گشای ایران، این دیار را به عنوان سکونتگاه خویش برگزید و امروزه نیز کلات نادر، پذیرای گردشگران داخلی و خارجی است.

آبشار آبگرم کلات در موقعیت جغرافیایی E600348 N363009 در استان خراسان رضوی قرار دارد. این آبشار در مجاورت روستای آبگرم در ۷۵ کیلومتری شهرستان کلات است. برای رسیدن به آبشار، پس از عبور از روستای آبگرم، در مسیری که امکان تردد وسایل نقلیه سبک وجود ندارد، پس از طی کردن راهی حدود نیم ساعت به آبشار زیبای آبگرم خواهید رسید. نام این آبشار از روستای آبگرم که دارای چشمه‌های آبگرم زیاد هست، گرفته شده ‌است.

آب این آبشار از سرچشمه که چند کیلومتر بالاتر از خود آبشار قرار گرفته، به شکل قابل توجهی، گرم است. البته آن‌قدر گرم نیست که در زمره چشمه‌های آبگرم محسوب شود اما حوالی 30 تا 35 درجه گرما دارد. آبشار آبگرم و حوضچه آن بسیار برای آبتنی مناسب است ؛از کیلومتر60 جاده کلات که مسیر فرعی روستای آبگرم شروع می‌شود تا خود روستا حدود 20 کیلومتر راه است که مسیری آسفالته اما پیچ در پیچ است. از ابتدای روستا جاده خاکی شروع می شود و به سمت بند که فضایی سیمانی برای ذخیره و کانال کشی آب است، ادامه می‌یابد.
 
از جاده خاکی با ماشین می‌شود تا پای بند رفت. البته یکی دوبار نیز باید از رودخانه رد شد. از پای بند به بعد را باید پیاده رفت. از پای سد تا آبشار با سرعت مناسب، یک ساعت راه است. مسیر، از دشتی باز و بسیار سرسبز می‌گذرد که البته از چشم گروه‌های دوچرخه سواری دور نمانده است. پیش از رسیدن به آبشار، درست در پیچ مسیر، بنایی تاریخی قرار دارد که به اعتقاد مردم روستا شکارگاه نادر بوده است؛ آبشار و حوضچه آن بوی حمام های قدیمی می‌دهد و این به‌دلیل همان گرمای آب است. درخت های انجیر فراوانی در مسیر قرار دارد.
 

روستای پاژ؛ زادگاه فردوسی
 
 روستاگردی در کنار شهد شیرین زیارت

روستای پاژ، نام روستایی است که در ۱۵کیلومتری شمال شرقی مشهد و در تقاطع جاده کلات و کارده قرار دارد . این روستا یک خیابان اصلی با نام «فردوسی» دارد که از جاده کلات منشعب می شود و خیابان‌های فرعی آن نیز براساس همین خیابان اصلی شماره‌گذاری شده‌اند. این روستا محل تولد بزرگانی همچون ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی بوده‌است. زادگاه فردوسی، روستایی سرسبز و پوشیده از باغ‌های انگور ‌است. حدود ۵۰۰ متری شمال پاز که بر بلندای تپه‌ای در جلگه قدیم خراسان قرار گرفته، تپه ای با قدمت نامعلومی قرار دارد که خرده سفال و کاشی‌های رنگارنگ اطراف و روی آن پراکنده‌اند و تاریخ کهن آن را نشان می‌دهند.
 
می‌گویند این آثار یادگار سده‌های اولیه قرون اسلامی تا حدود قرن دهم قمری است. پاز یا پاژ در لغت به معنای هدیه است که فرد دارای رتبه و مقام به فرد دیگر هم‌تراز خود می‌دهد. زادگاه فردوسی بزرگ، روستای پاژ است که در تقاطع جاده کارده به کلات نادری و ۱۵ کیلومتری شهر مشهد قرار دارد . در میانه روستا و ۷۰۰ متری شمال آن دو تپه باستانی دیده می‌شود که مربوط به پاژ قدیم و نشان‌دهنده تاریخ این منطقه پس از اسلام تا قرن نهم و دهم هجری است . روستای تاریخی پاژ که به‌عنوان زادگاه شاعر صاحب نام ایرانی حکیم ابوالقاسم فردوسی شناخته می‌شود، امروزه به‌عنوان یکی از مناطق گردشگری مشهد محسوب شده و توسط گردشگران تورهای مشهد مورد بازدید قرار می‌گیرد.
 
این روستا در ۱۵ کیلومتری شمال شهر مشهد واقع شده و به دو بخش باستانی و مسکونی تقسیم می‌شود. در بخش باستانی روستا می توان بقایای روستای پاژ در دوران باستان را مشاهده کرد؛ این بقایا بنابر بررسی‌های صورت گرفته به قرون نهم و دهم هجری مربوط می‌شوند؛درحالی که بخش مسکونی روستا در حال حاضر با کمی فاصله درقسمت دیگری از روستا قرار گرفته است. اکنون این روستای باستانی مورد بازدید بسیاری تاریخ دوستان قرار گرفته و هر روزه در قالب تورهای یک روزه از آن بازدید می شود.
 
طبق کاوش‌های باستان شناسی که در سال ۸۹ در این روستا صورت گرفت، باستان شناسان موفق به شناسایی قلعه‌ای به وسعت ۴۵ در ۶۵ متر شدند.این قلعه در مرکز روستای پاژ قرار گرفته است .این روستا با بافت سنتی و محلی خود، در حال حاضر یکی از سایت‌های باستان شناسی محبوب مشهد به شمار می‌آید.
 

روستای گلستان مشهد
 
 روستاگردی در کنار شهد شیرین زیارت

روستای گلستان واقع در پنج کیلومتری مشهد، دارای مناظر کوهستانی و باغات میوه با دره های سرسبز بوده که‌باوجود این مواهب طبیعی از جمله بند گلستان، وجود آستان مقدس امام زادگان یاسر و ناصر به اهمیت گردشگری آن افزوده است.
 
روستای حصار گلستان یکی از روستاهای خوش آب و هوا در جنوب غرب مشهد و در حوالی شهر طرقبه واقع شده است. وجه تسمیه گلستان ‌نیز به‌واسطه قرارگرفتن در دل کوه‌هاست که از اطراف توسط آن‌ها احاطه شده است. جمعیت این روستا حدود۳۰۰۰ نفر و جمعیت غالب آن را جوانان تشکیل می‌دهند. این روستا به سبب داشتن آب و هوای دلنشین، رودخانه های خروشان و نزدیکی با شهر مشهد، روزهای تعطیل پذیرای جمعیت‌بسیاری برای گذراندن اوقاتی خوش در دامن طبیعت ‌است.
 

ابرده، ماسوله مشهد
 
 روستاگردی در کنار شهد شیرین زیارت

ابرده یک روستای پلکانی و خوش آب و هوا در مسیر رودخانه زشک و چهار کیلومتر پس از شهر شاندیز است. این روستا دارای باغات فراوان است و چون درختان بسیاری دارد، هنر نجاری و منبت کاری در آن بسیار رایج است. متاسفانه چهره روستا به سرعت در حال تغییر است. بیشترین مراکز پذیرایی در مسیر این روستا ساخته شده اما هنوز خانه های بکر با سقف چوبی، ایوان و تنور در آن وجود دارد و تعداد آن‌ها نیز کم نیست.